جشن و افطاری در دانشگاه
به نام خالق یکتای باران
بالاخره روز موعود که براش ذوق و شوق داشتیم فرا رسید..
هرکس از صبح پی انجام کاری بود..یه عده جوایز رو بسته بندی میکردند ، یه عده مشغول تموم کردن کار دکور بودند، یه عده سلف رو آماده میکردند و خلاصه تا نزدیک جشن همه مشغول بودند..
ساعت تقریبا 4:30 بود که مینی بوس اولین مرکز رسید و یه عده پسر کوچولوی شاد و پر انرژی وارد آمفی تئاتر شدند و بعد از اونهم دختر کوچولو های خوشگلمون که بعد از اینکه کلی خاله هاشونو بغل و بوس کرند وارد آمفی تئاتر شدند
و ساعت 5 هم آخرین گروه ؛ یعنی شیطونک های مهد دست در دست خاله ها و عموهاشون رسیدند..
این گروه حتی راه رفتنشون هم برامون جذاب بود و چند تا از بارانی ها فقط ایستاده بودند و اونها رو تماشا میکردند و قربون صدقشون میرفتند!
جشن ساعت 5 با صحنه گردانی خود بچه ها شروع شد و یکی از پسرکوچولو ها برامون قرآن رو با ترجمه تلاوت کرد
بعد از اون هم سرود بچه های مهد اجرا شد که برای همه حتی از یک گروه کر جذاب تر بودند!!
یک تئاتر شاد کودکانه، شعبده بازی و مسابقات مختلف برای بچه ها از جمله برنامه های آمفی تئاتر بود
بعد از مسابقه نقاشی روی صورت عموها تازه متوجه شدیم چقدر کمال الملک بین بچه ها وجود داره و فهمیدن کلک های شعبده باز هم نشون دهنده هوش خوبشون بود..
اواسط جشن برای تشویق بچه هایی که توی ماه رمضون روزه گرفته بودند؛ ازشون دعوت شد که برن روی سن و به هرکدومشون یه شاخه گل سرخ تقدیم شد…
در طول برنامه ها هم هر چند دقیقه یکبار دو نفر با لباس های عروسکی بین بچه ها میچرخیدن که واکنش بچه ها هم نسبت به اونها جالب بود..
بعضیا بغلشون میکردند و بعضیا میزدنشون!
برنامه های آمفی تئاتر ساعت 7 به پایان رسید و بخش بازی ها شروع شد..
یک مکان جدا برای بچه های مهد و بازی های مختلف مثل دارت بازی، مار و پله ، پنالتی ، پانتومیم و.. برای سایر بچه ها در نظر گرفته شده بود که هر کس هر بازی دوست داشت انجام میداد و بچه ها حسابی انرژیشونو تخلیه کردند..
بعد از تموم شدن آیتم بازی ها همگی به سمت سلف راهنمایی شدند برای ضیافت افطاری..
دقایقی مونده بود به پایان افطاری که یادگاری هایی که برای بچه ها در نظر گرفته شده بود بهشون تقدیم شد.
لیوان هایی با یک عکس کارتونی و اسم خودشون که روش چاپ شده بود؛ برای هرنفر.
بعد از پایان مراسم افطاری هم توی حیاط و با رعایت تمام جوانب احتیاط برنامه مهیج آتیش بازی برگزار شد و صدای دست و جیغ بود که شنیده میشد..
چشم های همه به آسمون دوخته شده بود و با هر جرقه نورانی ای که دیده میشد جیغ میزدند..
با تموم شدن آتیش بازی بچه ها با بدرقه خاله ها و عموهاشون سوار مینی بوس هاشون شدند و رفتند و ما موندیم و یک دانشگاه بهم ریخته که باید جمعش میکردیم!!
یک ساختمون به خاله ها و یک ساختمون به عمو ها سپرده شد و ساعتی بعد دانشگاه تمیز تر از قبل به مسئولین تحویل داده شد و برناممون به پایان رسید!
اتفاقی که شاید کمتر جایی بشه مشاهدش کرد این بود که همگی در عین خستگی خیلی خیلی پر انرژی بودن و حتم دارم اون انرژی فقط ازخنده بچه ها بدست اومده بود و بس!
شاد کردن دل چندین تا کوچولو حس خیلی نابی در آدم به وجود میاره که قابل وصف نیست..
خدایا .. ممنون بابت نعمت بارانی بودن…
– روز بیاد ماندنی شد، ممنون از تک تک بارانی ها، خداقوت.
واقعا روز و تجربه ی فوق العاده ای بود:))))
Binazirtarin hessaro dar adam ijad kard in kare zibatun payandeo barghararo por energy bashid bacheha
زبان قاصره از توصیف احوالات بعد از جشن..
خیلی خوب بود واژه کمیه واسه وصف حال..
🙂
یک جشن بیاد ماندنی
یک روز بیاد ماندنی
از همگی بابت زحمت هایی که کشیدن خیلی تشکر میکنم
خیلی روز و برنامه قشنگی بود .در هر زمان از برنامه که خنده روی لب فرشته های کوچولو میومد تمام خستگی از تن تک تک بارانی ها میرفت بیرون امیدوارم موفق و سربلند باشید…….
:)))
شاید بیش از بچه ها؛ ما کیف کردیم
واقعا خاطره “بی”نظیری بود
مرسی باران
مرسی بارانی ها
روز فوق العاده ای بود:)
خداقوت به همه ی دوستانی ک همکاری و همدلی داشتن توی این جشن به یاد موندنی:)
به امید تجربه های بارانی هرچه بهتر در آینده:)
باسلام.واقعاخسته نباشیدمیگم به همتون.خداقوت.عکسهاخیلی خوب بودن وهمچنین شخصیتهای عروسکی.تمام این لحظات خوش رودرزندگیمون مدیون خدای بارانیم.که ماروبااین فضاآشناکردوکمکمون کردتاخستگیهای کاربرامون بشه لذت.امیدوارم خدااین نعمت روهیچ وقت ازمون نگیره.انشاالله.
انشاالله بچه ها از این چند ساعتی که در کنار بهترین دوستای خودشون بودن، چیزای خوبی یاد گرفته باشن
یه حس ناب دیگه روبابچه هاتجربه کردیم,واقعاعالى بود
یه شب فوق العاده عاااااالی واقعاخوش گذشت ازهمگی هم تشکرمیکنم بابت همکاریشون
یه افطاری شیرین که همیشه یادم میمونه.
خدایا ممنونتم که بارانی ام
سلام
خدا قوت
خیلی خاطره ی شیرینی میشه براتون
برای من که چندین سال پیش عضو باران بودم و تجربه کردم که خیلی شیرین بود.
خدا خیرتون بده
یاعلی